نکته: از آنجایى که این احتیاط بر اساس بررسىهاى کارشناسى جهت طلوع فجر صورت گرفته، در واقعى تشخیص موضوع است و لذا مقلدین سایر مراجع معظم تقلید هم شایسته است در این زمینه احتیاط کنند تا اطمینان به داخلشدن وقت نماز پیدا کنند.
یکى از چیزهایى که میتواند تدبر در قرآن را به ما ارزانى بدارد، حفظ قرآن است. ما حافظ قرآن کم داریم. من قبلاً گفتم که در کشور ما حداقل باید یک میلیون نفر حافظ قرآن باشند - حالا یک میلیون که عدد کمى است نسبت به این جمعیتى که ما داریم - اما حالا چون دوستان الحمدللَّه یک مقدماتى فراهم کردهاند، کارهائى را مشغول شدهاند و دارند برنامههائى را فراهم میکنند براى اینکه انشاءاللَّه حفظ راه بیفتد، ما هم امیدمان بیشتر شده و به جاى یک میلیون، میگوئیم انشاءاللَّه ما باید ده میلیون نفر حافظ قرآن داشته باشیم.
البته توجه داشته باشید که حفظ قرآن قدم اول است. اولاً حفظ را باید نگه داشت. بنابراین حافظ قرآن باید تلاوت کنندهى مستمر قرآن باشد؛ یعنى مرتباً بایستى قرآن را تلاوت کند؛ والّا حفظ از دست خواهد رفت. بعد بایستى این حفظ کمک کند به تدبر، که اینجور هم هست؛ حفظ حقیقتاً کمک میکند به تدبر. آنجائى که شما قرآن را تکرار میکنید، حافظید و میخوانید، فرصت تدبر و تعمق در آیات قرآن براى شما پیدا میشود.
البته انس با تفاسیرى که مراد از آیه را تبیین میکنند، خیلى لازم است. وقتى حفظ باشد و این انس با تفسیر هم باشد و تدبر باشد، همان چیزى که انتظارش در جامعهى ما هست، پیش مىآید: شکوفائى قرآنى. شما تصور کنید در کشور ما ده میلیون، پانزده میلیون کسانى باشند از مردان و زنان که اینها با معارف قرآن آشنا باشند، ببینید این چقدر باارزش است. آموزشهاى قرآنى را، درسهاى قرآنى را، نصایح قرآنى را، انذارهاى قرآنى را، بشارتهاى قرآنى را در ذهن داشته باشند، آنها را مرور کنند، آنها را بر دل خودشان فرا بخوانند؛ اصلاً یک ملت پولادینى به وجود مىآید. خوشبختانه زمینههایش فراهم است. امروز هم عزم و ارادهى ملت ما عزم پولادینى است. اما آن ساخت قرآنى جامعه در آن صورت به دست خواهد آمد، که ما امیدواریم انشاءاللَّه این پیش بیاید.
(از بیانات رهبر حکیم انقلاب در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی +)
بحمدالله توفیق شد در روزهاى آخر سفر پربرکت آقا به قم، در جمعى خانوادگى ـ محدود اما نهچندان خلوت ـ پشت سر ایشان نماز بخوانیم و دقایقى از فرمایشات ایشان بهرهمند شویم. مطالبى را در جلسه یادداشت کردهام و ممکن است کلمهاى پس و پیش شده باشد.
از آن جمله آقا توصیه داشتند به طلاب و روحانیون که بیشتر رعایت همسرانشان را بکنند.
ایشان فرمودند:
«این جمع اکثراً غیر روحانىاند و این نکتهاى که عرض مىکنم اگرچه بیشتر متوجه روحانیون است ولى در مورد بقیه هم صادق است. بهخصوص طلاب و علما بایستى بیشتر رعایت همسرانشان را بکنند. گاهى دیده و شنیده مىشود که به این اصل مهم توجه نمىشود! این موجب مىشود که همه داعیههاى ما و نظر اسلام درباره زن عملاً تخطئه شود!
بهویژه طلاب جوان باید خیلى مراعات همسرانشان را بکنند، مخصوصاً که خیلى از خانمها به تبع شوهر از شهرهایشان آمدهاند قم، دور از پدر و مادر وخانواده و اینجا هم تنها هستند.»
اشاره: اخیراً نوشتهاى با عنوان «قداستزدایى از فتوا یا بىاعتبار کردن حاکم» به قلم حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتى در برخى رسانهها منتشر شد. مقاله پیشرو نقدى است علمى بر آن نوشته که توسط جناب حجتالاسلام والمسلمین مصطفى جعفرپیشه، عضو هیأت علمى جامعة المصطفى العالمیة، محقق، نویسنده و استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، به رشته تحریر درآمده است:
1. نوشتار «قداستزدایى از فتوا یا بىاعتبار کردن حاکم» در طى نُه بند درصدد است که به تحلیل مناسبات حکم و فتوا بپردازد، هر چند نگاهى هم به برخى حوادث سیاسى رخ نموده در جامعه مىافکند و با نگاهى انتقادى به تحلیل آن مىپردازد.
2. نویسنده محترم از عزیزان فاضلى مىباشند که در عرضه دانشهاى حوزوى بهویژه فقه سیاسى، تلاشهاى ارزشمندى داشتهاند و آثار گرانقدرى را بهخصوص در ترویج مبانى فکرى معمار بزرگ انقلاب اسلامى خلق نمودهاند و این حقیر خود را یکى از دوستان و ارادتمندان واقعى ایشان مىداند.
3. بحث مقالهى حقیر از آنجایى شروع مىشود که نویسنده محترم آن را به اتمام رساندهاند. یعنى تأمل و پیگیرى مناسبات حکم و فتوا براى روشن شدن رابطه حاکم و مفتى که در پایان نوشتار به آن اشاره شده است.
4. قبل از هر چیز باید اذعان کرد که این قلم نیز با نوشتار مزبور کاملاً موافق است که اگر کسانى باشند که نخواهند حرمت فتوا را در جامعه نگه دارند و بخواهند از آن حرمتشکنى کنند، تیشه به ریشه مىزنند. آنچه هدف اصلى این مقاله را تشکیل مىدهد صرفاً جنبههاى تئوریک مباحث مطرح شده در آن نوشتار است، و جنبههاى مرتبط با حوادث سیاسى اجتماعى اخیر و تطبیقات آن، که به شکل تعریض و یا تصریح در نوشتار مطرح شده است خارج از مبحث این مقاله است. البته به عنوان یک اصل موضوعى این حقیقت را کاملاً باید مورد تأیید و تأکید قرار داد که نهاد مرجعیت و افتاء در جامعه شیعه از سرمایههاى بزرگ ملّى است که اندک ضربه به آن و حرمتشکنى از آن، گناهى نابخشودنى است. گذشته از مبانى فکرى مربوط به اهمیت این نهاد گرانسنگ، تجربیات تاریخى شیعه بهویژه در دوره معاصر نشانگر جایگاه رفیع و منزلت قویم این شجره مبارک است و تمامى دلسوزان آگاه بر این حقیقت واقف هستند که چه خدمات بزرگ و بىبدیلى را این نهاد ارزشى تقدیم جوامع شیعى ایران و عراق و سایر ممالک اسلامى کرده و مىکند.
ادامه مطلب...